• وبلاگ : مشاوره تعبير خواب فال
  • يادداشت : مشاوره. تعبير خواب . روان درماني
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام ببخشيد من قبلا يکبار به شما پيغام دادم ولي جواب بنده را نداديد من خيلي خيلي از وبلاگ شما خوشم اومده تمايل دارم با شما تبادل لينک کنم اما مثل اينکه شما قابل نميدونيد راستي من يه چيزي را نميفهمم الان که هرکسي وبلاگ درست ميکنه سريعا کسب درآمد هم از طريق بازديد کننده هاش شروع ميکنه اما شما در واقع هيچ سودي از اين وبلاگتون نميبريد من بايکي از سايت هاي بزرگ پاپ آپ کار ميکنم از سايت هاي پاپ آپ قبلي واقعا بهتره به ازاي هر آي پي 160 ريال و اگر کاربر طلايي شويد 180 ريال به ازاي هر آي پي ميده و رتبه ايرانش هم دو رقمي هست لينکش :
    http://yon.ir/RLONf
    راستي لينک سايت بنده جهت تبادل لينک با شما بزرگوار :
    http://wonder-land.rzb.ir
    اگر به تبادل ليک تمايل داشتين خوشحال ميشم منو لينک کنيد و سپس سريعا به من اطلاع بدهيد تا شما را لينک کنم ممنون از شما
    پاسخ

    سلام نازنين بانو من اين وبلاگ را براي کسب در امد راه اندازي نکرده ام از لطف شما متشکرم
    سلام ببخشيد من قبلا يکبار به شما پيغام دادم ولي جواب بنده را نداديد من خيلي خيلي از وبلاگ شما خوشم اومده تمايل دارم با شما تبادل لينک کنم اما مثل اينکه شما قابل نميدونيد راستي من يه چيزي را نميفهمم الان که هرکسي وبلاگ درست ميکنه سريعا کسب درآمد هم از طريق بازديد کننده هاش شروع ميکنه اما شما در واقع هيچ سودي از اين وبلاگتون نميبريد من بايکي از سايت هاي بزرگ پاپ آپ کار ميکنم از سايت هاي پاپ آپ قبلي واقعا بهتره به ازاي هر آي پي 160 ريال و اگر کاربر طلايي شويد 180 ريال به ازاي هر آي پي ميده و رتبه ايرانش هم دو رقمي هست لينکش :
    http://yon.ir/RLONf
    راستي لينک سايت بنده جهت تبادل لينک با شما بزرگوار :
    http://wonder-land.rzb.ir
    اگر به تبادل ليک تمايل داشتين خوشحال ميشم منو لينک کنيد و سپس سريعا به من اطلاع بدهيد تا شما را لينک کنم ممنون از شما
    + نگين 
    من اسمم نگينه و 16 سالمه و اين خواب رو ساعت سه صبح ديدم
    کسي که من قرار گزاشتم باهاش ازدواج کنمو تو خواب ديدم که داشت توي يه حيات با دوستش برف بازي ميکرد منم داشتم نگاه ميکردم مادرمو مادربزرگم هم بود بعد من خواستم باهاش بازي کنم ميخواستم بهش برف بزنم اما برف بغل دست من يخ زده بود من با همون يخ زدم بهشو خورد تو شکمش وقتي که خواست با دوستش بره من صداش کردم اومد داشتيم باهم حرف ميزديم يه دفعه دستمو گرفت و گفت چرا هي معذرت خواهي ميکني منم يه نگاه بهش کردمو دستمو کشيدمو بيدار شدم
    بابت وبلاگ و مطالب خوبتون متشکرم .
    به وبسايت آموزشي ما هم سربزنيد و نظر بدين :
    www.blog.excellearn.ir

    #آموزشـاکسل
    #آموزشـ‌ـورد
    #آموزشـاکسس
    #آموزشــپاورپوينت