• وبلاگ : مشاوره تعبير خواب فال
  • يادداشت : تعبير خواب مشاوره غير حضوري
  • نظرات : 22 خصوصي ، 18 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    تو خواب که مرداي سوار بر اسب اسم بچه رو گفتن محمد حس کردم يا حضرته محمده يا از نسمحمد ??ل
    پاسخ

    سلامهر چند کم هم باشد صدقه بدهيد . فرزند صالحي خواهيد داشت
    متولد 1/8/1374 هستم باردارم و چند وقتيه که روياهاي صادقه ميبينم
    اسم پسرمو بنيامين گذاشتم دم صبح خواب ديدم تو يه بيابونيم که يه پسر بچه و يه زن هم اونجا هستن از دور يه عده مرد با صورتاي ترسناک و بزرگ جثه اومدن و بهشون حمله کردن يکيشون هي به بچه اشاره ميکرد و ميگفت محمده محمد بعد ديدم سر از تن بچه جدا کردن و گردنبندشو با شمشيرشون برداشتن و منم فرار ميکردم از دستشون ... تعبيرش چيه جالبه واسم که دکترم عيد مبعث رو انتخاب کرده براي تولد پسرم ??
    پاسخ

    سلامانشالله بسلامتي فارغ شويد . بلايي از سر شما گذشته است . صدقه بدهيد . خوشحالي در پيش داريد
    + Bayan H 
    سلام سه سال پيش که تازه بايه اقايى اشنا شده بودم خواب ديدم که بهم داد گفت ايناروبده ب بچه هامون که اسمشون قاسم وزينبه,بعدباصداى اذان صبح بيدارشدم بعد يه ماه ازم خاستگارى کرد که بخاطر درسم دوسال ونيم منتظربود ولى وختى اومدن خاستگاريم بخاطراينکه خونواده م راضى نبودن جواب منفى دادم ,الان همش ب اون خواب فکرمىکنم ,همش حس مى کنم محاله اون خواب روياى صادقه نباشه پس چرا!27سالمه،ولى23سالگى اين خواب روديدم
    + behi 
    سلام من متولد
    11/11/1370
    هستم خواب من خيلي موقه ها تکرار ميشه و آخرين بار صبحگاه بود
    با اين شرح که دارم زندگي عادي ميکنم و بعدش نميدونم چه اتفاقي ميفته که منظره هاي خيلي خارق العاده زيبا ميبينم و عکس ميگيرم بعد ميبينم نيست يا نميتونم عکس بگيرم
    نميدونم احساس ميکنم بايد نشونه باشه که تکرار ميشه
    ممنون ميشم اگه راهنماييم کنيد
    + هادي 
    سن من 46 سال
    سه مرتبه خواب مولا امامعصرعج رو ديدم واين آخري رو هشت سال پيش ديدم. درضمن بگم متوسل نبودم و فکرش رو هم نميکردم
    تو يک مسجد نماز جماعت ميخونديم و من هم صف اول پشت سر آقا نماز خوندم و سلام داديم بعد نماز آقا دست منو گرفتند و کلي صحبت کردند که بنظرم حاکي از حمايت ايشون از من بود و هربار که ميخواستم سر بلند کنم و صورت حضرت رو ببينم فقط يک نور توي صورتشون ميديدم.... نماز جماعت هم که خونديم نماز صبح بود...
    لطفا زودتر تعبيرش رو بفرستيد چون هيچ کتابي تعبير اين خواب رو نداشت...با تشکر
    سلام خواب ديدم وارد خونمون شدم ديدم مادرشوهرم پرده هاي قرمز آويزون کرده قد پرده از بالا کوتاه بود ميل پرده بالاتر از پرده بود و بصورت هلالي خوشم نيومد اما سعي ميکردم خوشم بياد پرده ديگه هم زيرش بود هر طرفي که پرده آيزون بود يک طرفشو بالا روي دسته پرده برده بود و طرف ديگه پرده پايين بود
    همون شب خواب ديدم جايي رفتيم يه جوي آب تميز وبا پهناي زياد هست از روش پريدم اما خيلي سخت تونستم خودم اونطرف بندازم و تو اب نيفتم خودم مونده بودم چرا توجه نکردم و از اين جوي به بزرگي پريدم جاي بسيار زيبايي بود گشتي زدم موقع برگشت دنبال ائن قسمت که ازش پريدم مي گشتم از جايي اينورترش پامو گذاشتم توي جوي و ازش نپريدم به نظرم اومد اينجوري بهتر شد ابش هم اينقدر نبود که نياز بشه بپرم در ضمن کمي اونطرفترش هم يه جايي مثل پل بود که ميشد از رد شد متشکرم
    پاسخ

    1- سن خود را ننوشتيد2- پرده حرف و حديث نگفته است3- اب بشارت شادي و خوشحالي هاست
    + سارا 
    خواب گردبادي ديدم که خانه ها را ميلرزاند و خواهرم را با خود ميبرد ولي هنوز در نزديکي زمين است و گرد و غباري نبود و رنگ نداشت فقط از چرخش خواهرم فهميدم گردباد است به نظر شما تعبير چيست؟
    با تشکر
    پاسخ

    1- سن خود را ننوشتيد2- گردباد وحشت است و نشان از رويا دارد
    + علي 
    باطل شدن آخرين روزه ماه رمضون ؟
    برعکس چرخيدن چرخ ماشين قبل از مسافرت؟
    خوردن دست فرزند ؟
    + مهدي 
    با سلام
    دختري که خيلي دوسش دارم و مي خوايم با هم ازدواج کنيم
    خواب ديده که عروسيشه و خودشو تو لباس عروس ديده
    و اين که دماد را نشناخته شايد هم يادش نمياد
    اين خواب را شب ديده تاريخ هم ديرو شب قدر 26 تير
    خيلي برام مهمه تعبيرش را بدونم
    با تشکر
    + نجمه 
    ساعتاي 5 يا 5.5 عصر خواب ديدم منو و مامانم مي خوايم برا داداشم بريم خواستگاري ولي خودش مي گه من هنوز بچه ام و فعلا زن نمي خوام ( داداشم سال 85 و وقتي 16 سالش بود فوت کرد ) دختره رو هم مي شناختم ، دختر يکي از دوستاي قديمي مامانم!
    + محمد 
    سلام...چند بار خواب هاي کابوس مانند و وحشتناکي ميبينم که خواهر و مادرم در آن هستند...خواب ديدم با خواهرم در اتاقش هستم و صحبت ميکنيم و يهو صداي خواهرم رو شنيدم که از توي آشپزخانه مياد که با مادرم حرف ميزنه...دسته خواهرم رو گرفتم و به اونجا رفتم و ديدم يه شخصي مثل خوده خواهرم اونجاست و با مادرم حرف ميزنه ولي ميدونستم خواهر واقعيم همينه که باهام بود...حس بدي بهش داشتم و ميدونستم شيطانه . باهاش مشاجره کردم و دست به يغه شدم و توي خواب از خواب پريدم و برگشتم به همان خانه با خصوصيات ظاهري 15 سال قبل . از اتاقم اومدم بيرون ديدم يه زن با چادر گلداره قرمز توي راهرو نماز ميخونه و پشتش به منه . البته فکر ميکنم نماز ميخوند . حالتش اينجور بود ولي ميدونستم همون شيطانه که با ظاهر خواهرمه . از پشت بهش حمله کردم ولي چهرشو نديدم...ميخواستم فرياد بزنم ولي نميشد . از خواب ميخواستم بيدار شم نميشد . آخرش با احساس خفگي از خواب پريدم ... ساعت 4 صبح خواب ميبينم معمولا . تاريخ تولد 18 خرداد 1363
    + سارا 
    سارا 25 ساله هستم<خواب ديدم معشوقه ام که بنا به دلايلي بينمان جدايي افتاده به خانه ما آمده و با برادران و پدر و شوهر خواهرم روبوسي و احوال پرسي مي کند ولي کسي نميدونه که ما هم ديگه رو مي شناسيم،بعد من بهش ميگ م بيا تم حياط اونم مياد وسط حرفامون من لپشو اول بوس مي کنم،بعد که مي رم لبشو بوس کنم خودشو مي کشه کنار بهش مي گم با سارا دوس شدي با يه حالت لبخند مي گه آره بعد من ناراحت مي شم و مي رم تو انباري اونم بهم نگاه مي کنه و از خواب ديگه بيدار مي شم
    + somayeh 
    سميه هستم 32 سال .خواب ديدم با خواهرام در حال کندن زمين هستيم نمي دونم چرا ولي يکدفعه به يک شهر زير زميني مي رسيم که توش پر سکه هاي قديمي هست دامادم ميگه بايد تحويل بديم و من يک مشت سکه ميگيرم ميذارم تو جيبم به دنبالش رفتيم يک جا که من شروع کردم به خوردن گوجه فرنگي هايي که بينهايت خوشمزه و قرمز بودند
    + نرگس 
    27سالمه،حدود 4بود که خواب ديدم که دارم به خواهرم ميگم ديوار خونمو که به تازگي رنگ کرئه بودم به مشکي کنه،چون قرار بوده کسي که نمي شناسم تو خواب ولي انگار ذس پسرمه به خونم بياد،بعد از اينکه رنگ تموم شد مي فهمم که اون ديگه نمياد و به خودم ميگم حالا چيکار کنم امين(کسي که دوسش دارم ولي از هم دوريم)بخواد بياد،بايد دوباره سفيدش کنم،تو همين فکر بودم که چه جوري سفيدش کنم که از خواب بيدار ميشم
    + نرگس 
    27سالمه،بعد ساعت 6 خواب ديدم،خواب ديدم به کسي که دوسش دارم زنگ مي زنم اون جوابمو نميده بعد خودش بهم زنگ ميزنه که وسط مکالمه تلفن قطع ميشه،بعد ميرم ميبينم يه جخيي با پسر دايي اش نشسته داره فوتبال مي بينه،ميشينم باهاشون اما اون انگار منو نميبينه و يه جورايي بهم کم محلي ميکنه
    پاسخ

    شما در کسب نظر کسي که دوستش داريد عجله مي کنيد
       1   2      >