با سلام
سن 27 سال
صبح جمعه گذشته حدودا نزديک به اذان صبح، خواب ديدم رفتم خونه خواستگار سابقم يه کيسه دستم بود چند جفت کفش و يه چادر گل گلي توش بود من يه جفت کفش پام بود درش آوردم و به خواستگارم پس دادم فک کنم اون بهم داده بود مادرش خونه نبود اما بهش گفتم يه چادر پيشم هست که بايد اونو به مادرت بدم کفشاي اونو گذاشتمو يه جفت از کفشاي خودمو از تو کيسه درآوردم داشتم باهاش صحبت مي کردم در واقع خداحافظي که از خواب بيدار شدم
سن: 47 سال
بين ساعت 1 شب تا قبل از اذان صبح
خواب ديدم برادر بزرگ خانمم از من خواستگاري کرده تا من زن او شوم و سپس برادر کوچکتر همسرم از من خواستگاري کرده تا من شوهر او شوم. تعبيرش چيست؟