سلام در بچگي خواب ديدم (شايد ماه محرم بود و روز قمريش راهم نمي دونم) به يک مسجد رفتم و قرار بود از خانمها 3 نفر بريم در راه امام حسين شهيد بشيم مثل اينکه هفته گذشته 3 تا مرد شهيد شده بودند که 3 تا قبر بود قبر يک نوجوان- قبر يک جوان- و يک پيرمرد آخوند سيد که فکر کنم عکسهاشون را در امامزاده اسماعيل اصفهان ديده بودم و هر کدام يک بيت شعر در مورد امام حسين(ع) گفته بودند. من هم سر بر مهر مي خواستم بگذارم و فعل بداهه يک بيت شعر در سلام به امام حسين گفتم .من 2 تا خواهر دارم که در خواب چون تعداد افراد بايد 3 نفر باشند. قرار شد من و خواهر بزرگترم و مادرم بعد از نماز عشا شهيد بشيم. و خواهر کوچکترم پيش بابام موند. بعد خواب ديدم مادرم وسط و من طرف دست راست مامانم و خواهرم طرف دست چپ مامانم ايستاده ايم و 3 تا چادر سبز سرمان است که چادر مادرم کمي کوتاهتر از ما بود. نماز مغرب را خوانديم ولي به وقت نماز عشا از خواب بيدار شدم. تعبير اين خواب چيست.

سلام
من خواب ديدم تمام ستاره هاي آسمون يه جا جمع شدند و شکل يه شمشير رو درست کزدند.بعد از آسمون خون ميچکه دستمو گرفتم زير قطرات خون ولي بارون بود.يعني قطرات خون نزديک به زمين به بارون تبديل ميشد

سلام

سلام من بعدظهر روز بيستم خوابيدم بعد خواب ديدم مادر بزرگم که مرده زنده شده ويه پسر بچه 3ساله بهم داد وگفت که مال توه در ضمن من مجردم تورو خدا تعبيرشو برام بفرستيد اخه بعضي ها ميگن تعبير نداره

khab didam pedaram ke chand rozist fot karde be khabam omade hame khanevade dore ham hastim pedaram hamash mikhande mikhast chizi bokhore ke vasash zarar dasht nazashtim bokhore bad man yavashaki khordam be man goft to 3ta ghahve khordiya badesh behesh goftam baba mano halalam mikoni goft halale halal badesh azam ye livan khast ke az khab paridam