• وبلاگ : مشاوره تعبير خواب فال
  • يادداشت : تعبير خواب
  • نظرات : 9 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بهار 
    سلام
    در خواب مي بينم كه گرگي از گوسفندي شير ميخورد .
    به مدت 15 سال است اين خواب را مي بينم نزديك صبحگاه خواب مي بينم
    + محمد حسين گورابي 
    با سلام
    من متولد 2/مرداد/1368 هستم خواب ديدم دارم ميميرم و من ساعت 10:30 خوابيدم ديدم دارم ميميرم شبش ساعت 5:30 که موقع اذان بود من خودارضايي کردم البته بعد از اذان بود دقيقا و هميشه بعد که خود ارضايي ميکنم تقريبا همچين خواب هايي ميبينم در اين باره من احساس گناه کردم و احساس ترس نيز کردم از اين کارم حالا مخوام ببينم دليلش همين است مثل شب هايي که خود ارضايي کردم يا دليلش چيز ديگري است اصلا تعبيرش چيست
    ممنون
    + ن 
    حدود 11 سال است که به طور مکرر و قبل از اذان صبح سه جور خواب مي بينم:
    اول: به زيارت امام حسين يا امام رضا رفته ام ولي يا نمي توانم به حرم بروم و يا اينکه چند روز است در مشهدم ولي به زيارت نرفته و از دور سلام ميدهم. در خواب ناراحتم و از خود مي پرسم که چرا نمي توانم زيارت کنم. گاهي هم به شدت گريه مي کنم.
    دوم: پابرهنه روي زمين و روي سنگها راه مي روم در حاليکه همه آدم ها کفش دارند و به پاهاي من توجهي نمي کنند. اغلب، سنگها پاهايم را اذيت مي کنند. گاهي يک لنگه کفش به پا دارم.
    سوم: تلفيقي از دو خواب مذکور. يعني پابرهنه به زيارت امام رضا مي روم ولي نهايتا به حرم نمي رسم.
    متولد 6 خرداد 62
    + شبنم 
    در خواب ديديم در جايي شبيه محيط کارم يک خانم جوان مي خواهد پرده مشکي بر روي تخته اي نصب کند اما کارش درست نميشود ناگهان يادش مي افتد که به تازگي چادري شده و زود يک چادر مشکي از کيفش در آورده و سر مي کند و کارش با موفقيت انجام ميشود سپس به تقاضاي من يک چادر مشکي نو هم به من مي دهد اما يک خانم ميانسال به من نزديک شده و با قيچي به پهلوي من مي زند که من از پاره شدن چادرم مي ترسم بعد که نگاه کردم ديدم چند جاي چادر سوراخ شده اما سوراخها به طرز زيبايي گلدوزي شده اند انگار که گل چادر هستند ولي آن خانوم جوان باز هم حاضر مي شود يک چادر ديگر به من بدهد اين خواب رو ساعت 6 صبح از 12 محرم ديدم . لطفا برايم تعبيرش کنيد . ممنون
    + توحيد 
    سلام مدتي است دسته امام حسن راميبينم ديروز هم خواب ديدم محرم درحال نزديک شدنه وماراه عمومي را شخم ميزديم وبرالي محرم اماده مي کرديم وبعضي وقتها خواب مي بينم نام مبارک حضرت عباس رانوشته اند ومن بايد به جايي نصب کنم تاريخ اخرين خوابم 92/07/28 بود
    + زهرا 
    باسلام. متولد 2 آبان 1365 امروز 2تير 92 بعد از نماز صبح خواب ديدم که دارم براي رفتن به يه عروسي حاضر ميشم . لباس سفيد پوشيدم و موهام رو هم زيبا درست کردم و يک تاج قشنگ هم روي سرم گذاشتم . تاج اينقدر قشنگ بود که داشتم به همه نشونش مي دادم درست کردن موهام و آماده شدنم داشت طول مي کشيد و من همش نگران دير شدن و دير رسيدن به مراسم بودم که يادمه درست ساعت يک ربع به 5 آماده شدم که برم به مراسم.
    + افسون 
    سايتتون سر کاريه
    + افسون 
    8/8/65تاريخ تولدمه پدرم 2 ماه ک مرده ديشب3/2/92 خواب ديدم ک از بيرون اومدم چنتا از عمه هام ک بعد فوت پدرم باشون مشکل پيدا کرديم خونمون بودن و خندون وسايل ختم بابا رو انگار آماده ميکردن من ازشون ناراحت بودم و سلام کردم اومدم اتاقم پدرمو ديدم همونجايي ک من قبل خواب نماز خوندم و هميشه ميخوندم نماز ميخوند ولي عين 1 مجسمه خشکو بيروح بود تا ديدمش گفتم تو اينجايي بابا سرشو اورد بالا بيروح نگام کرد بدون اينکه لباش تکون بخوره ولي من شنيدم ميگه نه من همينجام من گفتم نه اومدم لمسش کنم يهو هي گرد خودشو تکون داد عين ديوانه ها من ترسيدم از خواب پريدم 6.30صبح بود خواهش ميکنم کمکم کنيد